یکی از دوراهیهای زندگی وقتی است که نمیدانید
در شیشهای مقابلتان را باید «بکشید» یا «فشار دهید»!
.
.
.
والا ما بچه بودیم همش اون خانوم مجری مهربونه بودا خانوم رضایی!میگفت:
شما… مام میگفتیم: ما؟میگفت: بعله شما که نزدیک تلویزیون نشستی، یکم برو
عقبتر بشین!مام میرفتیم عقب! بعد میگفت: یکم عقبتر!آقا مام تا نزدیکیهای
در ورودی میرفتیم عقب که نکنه لج کنه کارتون نشون نده..!یعنی یه همچین
اسکولای دوست داشتنی ای بودیم ما..!
آخرین ارسال های انجمن